یا فاطمه الزهراسلام الله علیها

پروردگارم توان هستی که دادی بی منت 

خلقم کردی به بهترین صورت 

برتریم دادی عقل دادی 

که نادان نمانم خدایی خوبم ولی من هیچی نیستم 

من همان کودک درمانده دست دورانم قد کشیدم بزرگ شدم وحال یک مادرم 

توکل بر رحمت نامتنهایت کرده ام گناه کردم بخشیدی وبا چشمان خود بخشش گناهم رادیدم گر نبخشیدیم حال این که هستم نبودم 

برتنم لباس عزت پوشید ی بهم ترحم کردی 

لغزیدم ولی خاکیم نکردی بلندم کردی 

به فریادم رسیدی 

انچنان کمکم کردی که خودم هم از کمک رسانیت به وجد امدم درپوست نمیگنجیدم 

ان هنگام ک لباس بندگیت رابرتن میکنم 

ودستان نیازمندیم را به درگاهت بلند میکنم 

چقد امیدوارم که پروردگارمن پرودگار گزشتگان هم بود

پروردگارمن پرودگار یونس یعقوب وایوب  ویوسف و محمد(ص ) هم بود 

نامیدنمیشوم چون پرودگارم همانی بود که یوسف رونجات داددر دل چاه 

یعقوب را نور بصردادبه دیدن دوردانه اش 

ایوب راصبر 

ویونس رااز دل نهنگ نجات داد

و محمد (ص) بیسواد و پا برهنه را باسواد وبرجمیع پیغمبران برتری داد درنسل وذریه ای محمد بهترین پاکان عالم را خلق کرد وخودخداوند هم قسم یادنمود که تمام عالم خورشید وماه وهرانچه دران نهان است بخاطر دوستی محمد (ص) وخواندان مطهرش خلق کرد 

حال ای پرودگارم اینان بندگان عزیز خودت هستند 

اینان جانشینان خودت هستن 

انچنان که رحمتت راشامل حالشان نمودی 

به من عاصی گنه کاررحم نما 

وبه عصیانم سزنشم نکن 

درگذر ولحظه ای مرا به حال خود رها نکن 

1. پروردگارم لبخندم حاصل امید به بزرگواریت است 

نامیدم نکن بگیر دستی که هیچکس نگرفت 

ببخش از گناهی که خلق عالم نبخشد

ونجات بده غریقی را که حتی خوداز نجات خود عاجز وناتوان است 

دریابم دریابم ای پرودگارم ?? ومن چقد خوشبختم که چنین پرودگاری دارم